به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ پس از وفات پیامبر اکرم(ص) دنیای اسلام با چالشی جدید روبرو شد و آن، نحوه مدیریت جامعه بود. پاسخ به این پرسش طرح دو مدل بود که یکی مسئله ولایت در تشیع و دیگری خلافت در اهل سنت بود که از زمان جریان سقیفه آغاز شد. مسئله خلافت در زمان امویان و سپس عباسیان در عالم اهل سنت ادامه پیدا کرد. در این دوران، حکومت خلیفه چه از نظر گستره جغرافیایی و چه از نظر سیطره و اقتدار آن در اوج قرار داشت.
صدها سال اداره یکپارچه جامعه مسلمین به این نحو باعث شد تا خلافت جزء جدایی ناپذیر تفکر اهل تسنن قلمداد شود و به نوعی با هویت آنها گره بخورد. خلافت آنچنان هویت اهل سنت را تحت تأثیر قرار داده بود که در قرن ۱۵-۱۶ میلادی که عثمانیها بر ممالیک مصر پیروز شدند و عملاً حکومت مسلمین را به دست گرفتند، علیرغم اینکه قریشی نبودند-یکی از شروط خلیفه، قریشی بودن است- بلافاصله مورد قبول جامعه قرار گرفتند. در واقع خلافت مدل مطلوب اهل سنت برای حکومت و یادآور نوستالژی قرون گذشته بود.
در قرن نوزدهم میلادی مواجهه دنیای غرب که تمدن مدرن را در خود به وجود آورده بود با جهان اسلام آغاز شد. این مواجهه موجب شد تا پرسشهای جدیدی در حوزه حکومت برای نخبگان مسلمان طرح شود. پرسشهایی که با ساختار خلافت قابل پاسخگویی نبود. این شرایط باعث شد تا تردیدهایی راجع به خلافت در نظر نخبگان جهان اسلام به وجود آید اما نسبت توده های مردم با خلافت همچنان مستحکم بود. پس از جنگ جهانی اول و با سرنگونی امپراطوری عثمانی نقش خلیفه در حکومت کمرنگ شد و کمی پس از آن با تلاشهای افرادی چون آتاتورکِ ترک، انحلال خلافت در عثمانی انجام گرفت. در این شرایط جامعه مسلمین دچار چالش در حکومت شد.
پس از آن بود که عالم اهل سنت در تکاپوی ارائه طرحی برای دوران پس از عثمانی افتاد. بخش اول این دوران، مربوط به سالهای پس از جنگ جهانی اول تا میانه قرن بیستم است. در این مدت، تمام قیام ها و حرکتهای اسلامی که در جامعه مسلمین اتفاق افتاد وجه مشترکی داشت و آن اینکه خلافت به عنوان روشی مطلوب جهت اجرای شریعت بین همه آنها مطرح بود و به دنبال بازگرداندن خلافت بودند. بخش دوم دوران پس از خلافت عثمانی به نیمه دوم قرن بیستم باز میگردد. در سال ۱۹۴۰ علی عبدالرزاق با نوشتن کتابی، طرح دیگری را تحت عنوان «حکومت اسلامی» به جای «خلافت اسلامی» مطرح کرد. در همین دوره بود که شعارهایی مانند «خلافت مرد، زنده باد حکومت اسلامی» سر داده شد.
در واقع منظور از حکومت اسلامی حکومتی بود که اسلام را با دستاوردهای مدرن جمع کند. نیمه دوم قرن بیستم دوره ظهور و بروز ایدههای التقاطی بود و عملاً اتفاقی که افتاد به حاشیه رفتن دین در حکومت بود. طرحهای مختلفی ارائه شد از جمله ایدههای لیبرال، کمونیستی، پادشاهی، نظامی و غیره؛ اما در طول سالیان متمادی هیچ کدام از این طرحها نتوانست مشکلات جامعه اسلامی را برطرف کند. نه انتخابات و مشارکت سیاسی اخوان در مصر و نه نظام پادشاهی در میان سلفیان عربستان، هیچکدام نتوانست خلأ خلافت را پرکند و جانشین مطلوبی برای خلافت باشد.
تحت چنین شرایطی مسأله مهمی مطرح شد و آن اینکه، شریعت را با جمهوری و پادشاهی می توان اجرا کرد یا با خلافت؟
در ابتدای امر بحث خلافت خیلی قابل مطرح شدن نبود، نه نظامیان و بعثیها و نه سوسیالیستها و نه پادشاهان عرب هیچکدام حاضر به شنیدن چنین پیامی نبودند و جمعیت روشنفکر نیز خلافت را متعلق به گذشته میدانست، اما از آنجا که خلافت بخشی اساسی از هویت ۱۳۰۰ ساله تودههای مردمی میان اهل تسنن بود، قابلیت احیا شدن و بازگشت را داشت. فلذا کافی بود که در میان آراء متفاوت جهت اجرای شریعت و همچنین اثبات ناکارآمدی روشهای دیگر در طول نیم قرن، دوباره گروهی علمی را به عنوان احیای خلافت بلند کند.
این دو تجربه تاریخی عباسیان و عثمانی در خلافت، به عنوان عقبه و پشتوانه افق های جهانی برخی جریانات اهل تسنّن مورد توجه قرار گرفته است. هم بنیادگراها و هم سکولارها در صدد اتّصال خود به این عقبههای تاریخ برآمده اند. ترکها-از جبهه سکولارها- سودای «احیای امپراتوری عثمانی» را در سر دارند. حزب «عدالت و توسعه» ترکیه، که بیش از یک دهه حاکمیت بر کشور ترکیه را در اختیار دارد، قصد دارد نوستالژی تاریخی عثمانی را در صورتی جدید تحقّق عملی بخشد. انعکاس نوستالژیهای تاریخی در گفتهها و گزارههای اردوغان و داوود اوغلو و تبعات آن خود سوژهای جالب است، که در ادامه این مقاله چندین نمونه بیان شده است.
اردوغان پیروزی آ. ک.پ در انتخابات پارلمانی ۲۲ خردادماه ۱۳۹۰ را نه یک ظفرمندی برای ترکیه، بلکه نقطه عطفی برای میراث عثمانی خوانده بود. احمد داوود اوغلو، در اوایل فعالیتش به عنوان وزیر خارجه در اکتبر ۲۰۰۹ به صراحت به عظمت امپراتوری پیشین ترکیه استناد کرده بود: «همانند قرن شانزدهم و دورانی که قلمرو عثمانی در بالکان در حال توسعه بود، ما دوباره بالکان، قفقاز و خاورمیانه را به همراه ترکیه به مرکز دنیای سیاست آینده بدل خواهیم ساخت.
این هدف سیاست خارجی ترکیه است و بدان دست خواهیم یافت.» البته روندهای سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ حاکی از آن بود که اوضاع، مطلوبِ ترکیه پیش می رود. چنان که اردوغان در سخنرانی اش در چهارمین کنگره آک پارتی با تاکید بر تحقق شعار «یک ملت کبیر، یک قدرت عظیم» به عنوان عصاره چشم انداز آک پارتی برای ۲۰۲۳؛ صدمین سالگرد تاسیس جمهوری ترکیه، از جوانان کشور خواسته بود که نگاه خود را فقط به ۲۰۲۳ ندوزند، بلکه سال ۲۰۷۱ را نیز ببینند.
سخنرانی اردوغان در ارزروم در روز یکشنبه ۲ تیرماه ۱۳۹۲ در گردهمایی «احترام به اراده ملی» که در پاسخ به سلسله اعتراضات گزی پارک برگزار شد، مصداق این هزینهکَرد است. اردوغان ضمن دعوت مردم به برافراشتن پرچم ترکیه از سردر خانه ها گفت: «می توانید پرچم سه هلاله ی عثمانی را نیز بر سردر خانه ها برافرازید و به آن هم افتخار کنید!».
دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۱ رجب اردوغان با کسب ۱۴۲۱ رأی از مجموع ۱۴۲۴ رأی در چهارمین مجمع عمومی حزب عدالت و توسعه، در منصب رهبری حزب ابقا شد؛ گردهمایی که از سخنان اردوغان تا ترکیب میهمانان خارجی آن به تجلی گاه نگاه و رهیافت های منطقه ای و بین المللی دولت ترکیه تبدیل شد. محمد مُرسی، مسعود بارزانی، خالد مشعل، طارق الهاشمی؛ معاون پیشین و متواری رئیس جمهور عراق، راشد الغنوشی؛ رهبر حزب النهضه تونس، ایرسن کوچوک؛ نخست وزیر جمهوری خودخوانده قبرس ترک شمالی، محمد شهباز شریف؛ سروزیر ایالت پنجاب پاکستان، گرهارد شرودر؛ صدراعظم پیشین آلمان و مادر و خواهر محمد بوعزیزی، شهروند تونسی که سند آغاز انقلاب های شمال افریقا و آسیای غربی به نام وی خورده است، تعدادی از میهمانان ویژه ای بودند که حضور هر یک از آن ها در یک گردهمایی حزبی، حامل پیام هایی روشن بود. کنگره ای که محتوای آن جاه طلبی های منطقه ای و گرایش های عثمانی گرایانه ی تیم اردوغان را بیش از پیش به علنی ساخت.
وجه دیگر، شمایل سازی از اردوغان به مثابه یک رهبر اسلامی بوده است. رویکردی که با توجه به اثبات پایبندی سران حزب عدالت و توسعه به منافع ایالات متحده و غرب در منطقه، مورد حمایت و استقبال غربی ها بوده است. خالد مشعل در جریان سخنرانی اش در چهارمین کنگره آک پارتی گفت: «پشتیبانی های ترکیه از مردم سوریه و فلسطین فراموش نشدنی است. برادرم اردوغان، منت خدای را به واسطه نیکویی سرشاری که به تو عطا نموده است. تو لایق این خوبی ها هستی. تو هم چنین یک رهبر در جهان اسلام هستی!»
اردوغان در خلال سفرش به مصر در ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۱ به گرمی مورد استقبال قرار گرفت. بسیاری از مردم انقلابی مصر در آن ایام اردوغان را به واسطه نقشش در حمایت از مردم غزه یک رهبر اسلامی در خاورمیانه خطاب می کردند. چند هفته پیش از سفر به مصر، مصادف با رمضان المبارک ۱۴۳۲ قمری، اردوغان که با وقوع ناآرامی های سوریه، سوابق مرافقت های پیشین را کنار گذاشته و شمشیر را علیه بشار اسد از رو بسته بود. در یکی از سخنرانی هایش قول داد که در پایان همین رمضان، نماز تراویح را در مسجد اموی دمشق خواهد خواند! گویی وی سلطان عثمانی است و وعده ی آزادسازی بخشی از شامات را از دست گروهی متمرد می دهد!
در سال ۲۰۱۱ اوباما اعلام کرد که اردوغان در میان سران کشورها، یکی از پنج تنی است که وی بیشترین احساس نزدیکی را به وی داشته است. در همان ایام، در اوان بحران سوریه، هیلاری کلینتون؛ وزیر خارجه وقت اوباما، بیان داشت که ایالات متحده در قبال این بحران به نقش رهبری ترکیه تمکین نموده و به دنبال آنکارا خواهد رفت!
از سوی دیگر گروه تروریستی داعش-از جبهه بنیادگراهای منطقه- با شعار «احیای خلافت عباسی» و با بروز نمادهای عبّاسی، مبارزات عراق را سامان میدهد. البته باید توجه داشت که این کاری بود که از اواسط دهه نود قرن گذشته توسط القاعده آغاز شد، به طور مثال بن لادن خود را امیر المؤمنین نامید و با وی بیعت نیز شد. باید توجه داشت که بیعت یک مفهوم بسیار مهم در نظام خلافت بود، پس از کشته شدن بن لادن با ایمن ظواهری بیعت شد.
در جریان بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی نیز امکان موج سواری برای گروههای مختلفی که خواهان احیا خلافت بودند به وجود آمد. به طور نمونه در برخی از جوامع اسلامی کار به دست کسانی افتادکه افراطی ترین و سنتی ترین گروه های اسلامی بودند؛ این امر این بار نه تنها از طریق اندیشه سازی نوین صورت نگرفت بلکه با سلاح «ترور» و «خشونت» آن هم در اوج خود انجام گرفت.
اکنون گروه داعش یا دولت اسلامی به عنوان خلف عباسیان، مانند آنان، پوشش و پرچم سیاه رنگ برافراشته اند و مانند عباسیان از آموزه های اسلامی سخن می گویند و معتقد به ضرورت اقدام عملیاتی در زمین مشخص و نهاد سازی حکومتی است.
خلافتی که توسط این گروه مطرح میشود ریشه اموی دارد و روایات فضائل شام یکی از محورهای اصلی آن است، از بغداد که قرن ها مرکز خلافت عباسی سنی بوده، نمیتوان گذشت. این شهر در این تجربه جایگاه ویژه ای دارد، بنابراین یک سید حسینی سامرایی، اما سنی، خود را «ابوبکر بغدادی» میخواند، این می تواند الهام بخش این نکته باشد که وی پا در جای پای اولین خلیفه مسلمانان سنی می گذارد، تا مسلمانانی را که در برابر غرب مقهور گشته اند، دوباره به اوج گذشته خود برساند.
در شرایطی که حملات داعش دامنگیر سوریه و عراق شده اما روابط داعش با ترکیه که ۱۲۰۰ کیلومتر مرز مشترک با این دو کشور دارد کاملا متفاوت است. شواهد بسیاری مبنی بر حمایت ترکیه از گروه داعش از جمله اجازه ورود و خروج و تجارت غیر مجاز به داعش، در اختیار گذاشتن بیمارستانهای مرزی برای مداوای نیروهای داعش، ارسال مهمات و تجهیزات نظامی و بسیاری موارد دیگر وجود دارد.
«تیری میسان» روزنامه نگار فرانسوی هم در این باره به محموله سلاح ترکیه اشاره می کند که از طریق مرز به داخل سوریه ارسال شد.
رسانههای ترکیه و حتی دیگر کشورها از نقش ترکیه در انتقال نفت رقه و دیرالزور و موصل و دیگر مناطق تحت کنترل داعش به بازار جهانی خبر داده اند. «تئودور کارسیک» مدیر پژوهشکده خاور دور و منطقه خلیج فارس تأکید کرده است که داعش روزانه از انتقال نفت، ۳ میلیون دلار به دست میآورد.
بر اساس گزارش تلویزیون رسمی آلمان، چندین پایگاه و اردوگاه نظامی برای آموزش عناصر داعش در خاک ترکیه وجود دارد.
روزنامه نگاران و خبرنگاران ترکیه ای مانند «اورهان کما چنگیز» و«قدیر گرسل» از تبدیل مناطق مرزی ترکیه و سوریه به گذرگاهی برای ورود و خروج آسان تروریستها خبر دادند.
در شرایطی که اکثر کشورهای جهان حداقل به ظاهر مخالف با داعش هستند اما همکاری ترکیه با داعش غیر قابل انکار است. بعضی تحلیل گران دلیل این حمایت ها را دیپلماتیک و صرفا سیاسی می دانند؛ اما به نظر می رسد این موضوع ریشه های تاریخی دارد و به آرمانهای مشترکی که این دو گروه در یکدیگر یافته اند باز می گردد. ترک ها آرمان احیای دوباره امپراطوری عثمانی را در سر می پرورانند و داعشی ها هم به دنبال باز گرداندن خلافت عباسی هستند.
در واقع هر دو این آرمانها تحت قالب همان خلافت اهل سنت قابل بیان است؛ حکومت عثمانی ها هم به نوعی ذیل نام خلافت مقبولیت یافتند و با استقبال توده های مردم روبرو شدند. مردم کشورهای مسلمان در تمام این چند صد سال هویت معطوف به خلافت خود را تحت لوای امپراطوری عثمانی تعریف کرده اند. بنابراین کاملا طبیعی است که ترکیه و گروه داعش در نقطه مشترکی به نام خلافت به یکدیگر رسیده باشند.
گزارش از داود درستکار
نظر شما